رسانه بهمن، گروه امنیت ملی و سیاست خارجی - رضا باقری پور: نشستهای وین این اواخر شبیه تیکه آخر کیک در میهمانیها شده. همه چشم به آن تیکه دارند اما کسی برای برداشتنش پا پیش نمیگذارد. این وضعیت برای برجام از اواخر اسفند سال گذشته تا همین الان وجود داشته است. برجام در حال درجا زدن است. تقلای زیادی میکند، سروصدای زیادی هم دارد، چیزهای زیادی را هم متاثر از خود میکند؛ اما خودش حرکت نمیکند. عقب نمیرود اما خبر از یک گام به جلو هم نیست.
آمریکاییها از همان ابتدای توقف سیر آهسته احیای توافق میگفتند که اصرار ایران برای تحریمزدایی از سپاه مانع توافق شده است. از جانب طرف دیگر که ایران بود، روایت بدیلی درست نشد. لذا تا همین امروز هم همین مسئله عامل ایست توافق قلمداد میشد. مشاور برجسته تیم مذاکرهکننده ایرانی یعنی علیرضا مرندی روی همین روایت گفته بود که حذف سپاه از لیست تحریم چندان هم ضروری نیست و به نوعی پیام نرمش به آمریکاییها مخابره کرد. عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی هم در همان روزها خیلی سریع واکنش نشان داده بود که مرندی حرف خودش را زده و برجام بدون رفع تحریم سپاه ممکن نیست؛ به هر شکل این روایت، روایت محکمی بود و عناصر صورتبندی تحلیل وضعیت برجام را میساخت. جامعه مشتاق این است که بفهمد چرا همه چیز در دقیقا همان جایی که به اذعان همه مذاکره کنندگان، توافق 99 درصدی بود، متوقف شده است؛ لذا کوچکترین روایتها پروبال داده میشود؛ قبل از این هم ماجرای روسها و کارشکنی آنها مطرح بود.
تقریبا یک هفته پیش وزارت امور خارجه کشورمان اعلام کرد که ابتکار جدیدی پیش روی آمریکاییها گذاشته است؛ اگر چه از محتوای این ابتکار اطلاعاتی بدست نداد؛ کمی بعد پایگاه خبری میدل ایست آی اعلام کرد که ابتکار ایران کوتاه آمدن از رفع تحریم کلیت سپاه و تحدید تقاضای خود به قرارگاه خاتم الانبیاء است.
روی همین حساب قطعا سپاه پاسداران یکی از مسائل اصلی توقف مذاکرات قلمداد میشد تا اینکه اخیرا امیرعبدالهیان پرده دیگری از ماجرا توقف فرایند مذاکره و توافق را نمایش داد. وزیر امور خارجه میگوید آمریکاییها در آخرین لحظات تلاش داشتند پانویسی به برجام بیافزایند که امکان تحریم شدن مجدد افراد و سازمانهای رفعتحریم شده بواسطه دلایل دیگر (به جز هستهای) فراهم باشد. با این توضیح فهم علت توقف گفتگوها قابل فهمتر است اما چیزی که چندان معقول به نظر نمیرسد همین تاخیر در روایت ماجرا از جانب وزارت امور خارجه است.
دوئل
«بازی جوجه» از جمله وضعیتهای پرتکرار در عموم مذاکرات است؛ چیزی که به نظر بر میدان بازی ایران و آمریکا هم حاکم شده است. حکایت دوئل دو راننده است که با سرعت تمام به سمت یکدیگر رانندگی میکنند. اگر کسی از رانندهها کنار نکشد، بعد از یک تصادف وحشتناک هر دو کشته میشوند؛ اگر هم یکی زودتر بترسد و فرمان را بچرخاند، حیثیتش را در ازای جانش فروخته و سرزنش میشود. این همان بازنده بازی است که به تمسخر، جوجه نامیده میشود.
کابین ماشین آمریکاییها پر از رانندگانی است که شاید فرمان را به رابرت مالی دادهاند اما بغل گوش او در جای کمک راننده نشستهاند؛ جیک سالیوان، آرین طباطبایی، ریچارد نفیو همین شخصیتهایی هستند که دلبستگی دوجانبه به میراث ترامپ و اوباما دارند. از نگاه آنها مذاکره تنها ذیل حفظ شرایط فشار، منتج به نتیجه مطلوب آمریکا میشود؛
در حالت عادی و به صورت کلی هم کمتر پیش میآید که پشت فرمان ماشین آمریکا کسانی بنشینند که بشود با آنها توافق کرد در نقطه مشخصی از مسیر ترمز زد؛ اما حالا که آمریکاییها چنین معادلهای برای کسب سود را باور دارند، خیلی زیاد باید در استفاده از ترمز احتیاط و صرفه جویی کرد.
جمهوری اسلامی ترمز های زودهنگام زیادی کشیده بود؛ یکی از آنها همین اقدام داوطلبانه برای نصب دوربینهای آژانس بود. تا همین دو هفته پیش که پا از این ترمز برداشت؛ دوربینها را در جواب سیاسیکاریهای آژانس جمع کرد و به اندک زمانی شاهد حضور جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا شد. امروز (شنبه) جوزف بورل خبر قطعی مبنی بر پیگیری احیای توافق میدهد.
قیمت سوخت در آمریکا برای آمریکاییها باورنکردنیست؛ بایدن هم علیرغم همه پیری و بیحواسی صدای پای ترامپ را میشنود؛ روسیه در اوکراین به موقعیت تثبیت رسیده و نهایتا همانگونه که وال استریت ژورنال میگوید، تیم بایدن متوجه ناکامی تمام ایدههای سیاست خارجی خود شده است. این خودرو، خودروی دوئل کردن نیست. تیم ایران تا لحظه قطعی توافق نباید سیگنالی مبنی بر مطلوبیت ایدهی امثال نفیو یا سالیوان ارسال کند.